وقتی اندیشه های ملل مطالعه و بررسی می شود می یابیم که؛
به همان اندازه که توانسته اند خود را بیابند و غیر خود (نه خود) را کنار گداشته اند؛
پیشرفت کرده اند و جلو افتاده اند
وقتی اندیشه های ملل مطالعه و بررسی می شود می یابیم که؛
به همان اندازه که توانسته اند خود را بیابند و غیر خود (نه خود) را کنار گداشته اند؛
پیشرفت کرده اند و جلو افتاده اند
بعضی تن ها مرد و بعضی زن است.
اما ( من ) نه زن است؛ نه مرد .
این خود، این من آنقدر باید آزاد شود که مزاحم در میان نباشد.
تن،فکر، مدرک، دانسته، نسبت به پدر و مادر؛ اینها هیچ کدام منِ واقعی من نیست. (اینها خودِ من نیست)
وه، چه بیرنگ و بینشان که منم *** کی بدانـم مـرا چنـان که منـم
ترجمه تفسیری از این شعر مولانا :
وای چقدر من هیچی نیستم اما هستم.
بعد مصرع دوم آرزو می کند که : آیا می شود یک روز بفهمم من چه طوری ام ؟
مقصود از شناخت نفس ناطقه که در این وبگاه دنبال میشود،
نفسشناسی به صورت مفهومی یا فلسفی و اخلاقی نیست؛
بلکه توجهی است حضوری و شهودی به خودِ پنهان
و به همین جهت رویکرد اصلی ما در این وب عبور از علم حصولی به نفس است و نظر به تجربهی خویشتن خویش دارد آن هم به علم حضوری.
ــــــــــــــــــــــــــ
پینوشت:
پس تعجب نکیند اگر با دنبال کردن مطالب این وب چیزی را یافتید که تمام وجود شماست و همیشه دنبال آن بوده اید اما آنچه را یافته اید نمی تواید انتقال دهید و به دیگران هم یاد بدهید چون به علم حضوری است .
از من تا خدا راهی نیست
فاصله ایست به درازای من تا من
و در این هیاهوی غریب
من، این من را نمیابم