اصلاً نفس انسان هیچ زمانی، نه میخوابد و نه چُرت میزند،
بلکه همین که به ظاهر خوابید و یا شروع کرد به چرتزدن، از توجه به بدن منصرف میشود و به جایی دیگر و یا عالَمی دیگر توجه میکند.
به همین جهت هم شما بعضاً متوجه شدهاید همینکه به خواب میروید، خواب میبینید که مثلاً پایتان از پلهکان لغزید و یکمرتبه از خواب میپرید،
میبینید در حال خوابدیدن بودید.
این حادثه نشان میدهد همینکه بهظاهر بهخواب رفتید، نفس شما خود را در صحنهی دیگر احساس کرد،
پس بهواقع نخوابیده است، بلکه نظرش به جای دیگر منصرف شده.
مرگ هم همینطور است، یعنی نفس از بدن منصرف میشود و در عالَم دیگر حاضر میگردد.
در هنگام خواب در عین اینکه خداوند نفس انسان را تمام و کمال گرفته، تدبیر بدن توسط نفس از بین نمیرود و بههمین جهت ملاحظه میکنید که قلب و یا سایر اعضاء انسان در حال خواب از حرکت باز نمیایستد.
ولی در موقع مرگ؛ علاوه بر اینکه خداوند نفس انسان را تمام و کمال میگیرد، تدبیر و توجه نفس به بدن را نیز میگیرد و بههمین جهت دیگر اثری از حیات در بدن دیده نمیشود.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
هم در مرگ هم در خواب (منِ) انسان از تن آزاد است؛
با این تفاوت که در مرگ تعلق در بدن نیست ولی در خواب درست است که از همه چیز آزاد است ولی تعلق دارد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در واقع تدبیر و کنترل از راه دور دارد؛
به کودکی که تازه قاشق را به دست گرفته توجه کرده اید چه گونه بر تن خود تدبیر دارد ؟؟؟
او چون هنوز به این تدبیر از راه دور عادت نکرده، خوب این تدبیر را انجام نمی دهد، مثلا می بینید به جای اینکه قاشق را در دهان ببرد به چشم خود می زند،
نه آنکه نخواهد به دهان ببرد و قصد مسخره بازی داشته باشد، نه ، نمی تواند او می خواهد به دهان ببرد ولی چون این کنترل از راه دور برایش ملکه نشده نمی تواند.
برعکس او ما که به این عمل عادت کرده ایم و بدونه توجه به آن این کنترل از راه دور را انجام می دهیم.
قرآن میفرماید:
« اَللهُ یَتَـوَفَّیالاَنْفُسَ حینَ مَوْتِـها، وَالَّتی لَمْ تَمُتْ فی مَنامِها، فَیُمْسِکُ الَّتـی قَضَی عَلَیْهَـاالْمَوْتُ وَ یُرْسِـلُ الاُخْری اِلی اَجَلٍ مُسَمّیً، اِنَّ فی ذلِکَ لَایاتٍ لِقَـوْمٍ یَتَفَکَّروُنَ »(زمر/42)
یعنی خداوند جانها را در هنگام مرگ تماماً میگیرد، و آن جانی هم که بنا نیست بمیرد، در هنگام خواب میگیرد، پس آن کسی که مرگ برایش مقدّر شده، چون گرفته شد دیگر برنمیگرداند و آن دیگری که در خواب گرفته شده و مرگ برایش مقدر نشده، برای مدتی به بدن باز میگردد. و این مسئله – گرفتن جانها هنگام مرگ و خواب - برای اهل تفکر نشانة مهمی از حقیقت است.
پس متوجه میشوید که در هنگام خواب، خداوند ما را تماماً میگیرد، در حالی که تن ما هنگام خواب در رختخواب است و لذا از نظر قرآن هم معلوم میشود که تن ما در حقیقتِ ما دخالت ندارد.
سوالی که ممکن است ذهن عزیزان را به خود در گیر کند این است که پس تفاوت مرگ و خواب در چیست اگر هر دو گرفتن تمام است ؟
یا به عبارت دیگر در خواب قلب انسان و همچنین دیگر اعضاء تن او کار میکند ولی در مرگ تمام اینها از کار میایستد و این تفاوت که بین آن دو است باعث این نیست که درخواب تماما گرفته نشود ؟
در هنگام بیهوشی هم که نفس از بدن خارج میشود،
دیگر آن پارهکردنهای دکتر جرّاح موجب آزار انسان نمیشود،
چرا ؟
چون نفس که ادراکاتی مثل حسکردن و دیدن و شنیدن همه مربوط به اوست از بدن خارج شدهاست.
اینکه ملاحظه کردهاید وقتی در کلاس درس،
چشمِ شما به معلم است ولی نَفْسِ شما به جایی غیر از کلاس و معلم توجه و نظر دارد،
در عینی که عمل بینایی چشم با تطابق عدسی و انعکاس تصویر روی لکه زرد شبکیه انجام میگیرد.
وقتی معلم شِکلکی در میآورد و همه حاضران میخندند، تازه شما به خود میآیید و از بقیه میپرسید: معلم چه کرد؟!
چون نفس شما در آنجا حاضر نبود و توجهش در جای دیگری بود؛
این چشم با اینکه به سوی معلم بود، ولی ندید.
یعنی در واقع «منِ» انسان با چشم میبیند، نه اینکه چشم به خودیخود بیننده باشد.
گوش هم همین طور است :
یا در مورد گوش هم همینطور است. گاهی که نفس نظر به گوینده ندارد و نظرش در جای دیگر است،
همة فعل و انفعال شنوایی از نظر فیزیولوژی و قوانین مادی بدن انجام میشود، ولی شخص سخنان گوینده را نمیشنود.
چرا؟
چون نفس است که با گوش میشنود و لذا وقتی نفس در صحنه نیست گوش نمیشنود.
پس میگوییم « همة ادراکات مخصوص نفس است» یعنی:
پرتوروح است، نطقوچشم وگوش پرتو آتــش بود در آب جـــوش
ملاحظه کردهاید که در هنگام خوابدیدن، چشم دارید و حتی چیزهایی را میبینید که بعداً در عالم بیداری خواهید دید.
میفرماید:
مَردْ خفته، روحِ او چون آفتاب وز فلک تابان و تن درجامهخواب
در مرگ قلب و معده کار نمیکند، ولی در خواب کار میکنند.
چون ما یک بعد داریم به نام تدبیر بدونه ابزار، تدبیر از راه دور .
بچه کوچک چرا نمیتواند به راحتی بزرگ تر ها از دست استفاده کند؟
توجه و تعلق تدبیری در خواب هست که در مرگ اسن تعلق نیست.
شما توجه به تن دارید، انصراف از تن باعث میشود هر جا توجه بدهید همان جا باشید.
چشم که خود در دیدن اثر ندارد،
من با ابزار چشم میبیند.
همانظور که دوربین در دیدن اثر ندارد.
مکانیسم فیزیکی در حال رخ دادن است اما کسی که از آن استفاده میکند، الان از آن استفاده نمیکند.
دلیل دیگر :
چرا چشم را میتوان ترمیم کرد ؟
چون ابزار است، خراب که شود ترمیم میکنیم.
یعنی انسان بدون هیچ برهان و استدلال، خود را حس میکند و دست و پایش را عین خود نمیداند،
بخصوص این مسأله در خواب روشنتر و محسوستر است.
چرا که ما در خواب در هنگامی که بدنمان در رختخواب است، خود را در همان جایی که خواب میبینیم مییابیم و نه در رختخواب.
مثلاً خواب میبینیم که در باغی هستیم و واقعاً هم خودمان هستیم که در باغیم و حس نمیکنیم خودمان همان گوشت و استخوانها هستیم که در رختخواب است.
یا وقتی که خواب میبینیم در خیابان هستیم و ماشینی میخواهد ما را زیر بگیرد، خود را در وسط خیابان حس میکنیم.