قرآن در مورد روح
انسان می گوید : « فَاِذا سَوَّیْتُهُ وَ نَفَخْتُ فیهِ مِنْ روُحی......(
72/ص) یعنی چون بدنش را آمـاده کـردم و از
روح خود در آن دمیدم ، به ملائکه گفتم به او سجده کنند .
از این آیه نتیجه
میگیریم که:
الف-
انسـان «از روح خـداست» و نـه «روح خـدا». چـون فرمـود: « مِنْ
روُحـی» و نفرمود:« روُحی»، یعنی روح انسان صورت نازله ای
از روح خداست.
ب-
روح، مخلوقی است از مخلوقات خداوند و نزدیک ترین مخلوق به خداوند است و حتی از
ملائکه هم بالاتر است. و در همین رابطه قرآن می فرماید: « یُنَزِّلُ
الْمَلائِکَةَ بِالرُّوحِ مِنْ اَمْرِه»(2/نحل)
یعنـی خداوند ملائکه را به
کمک روحی که از «امر» خداست نازل میکند. بنابراین نباید برای خدا مثل
انسان یک روح قائل شویم و تصور کنیم روح خدا یعنی خود خدا، چرا که خود خداوند در
قرآن «روح» را یکی از مخلوقات معرفی میکند و میفرماید:
از روح خودم در جسم انسان
دمیدم.
و اینکه میفرماید: از روح خودم؛ یعنی روحی که یکی از مخلوقات من است، ولی
چون مرتبه این روح بسیار بلند است خداوند آن را به خودش نسبت داد، همانطور که
خانه کعبه را به خودش نسبت داد، این به جهت شرافت آن مکان است، نه اینکه خداوند
واقعاً خانه داشته باشد. پس:
اولاً:
ملائکه به کمک روح نازل می شوند، یعنی روح اصل است و ملائکه تجلی آن روح هستند .
ثانیـاً:
روح از «امر» الهی است و مقامش مقام «کُنْ فَیَکُون» است چون خداوند
درآیه82 سوره مبارکه یس فرمود: «انّمااَمْرُهُ اِذا اَرادَ شَیْـئاً اَنْ
یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُون»،
یعنی: («امر» خدا آن است که چون اراده
کند چیزی را ایجاد کند، میگوید بشو، و میشود).
پس روح که از امرالهی است، نظام مادی و ترکیبی و تدریجی ندارد.
ثالثـاً:
اصل اساسی انسان همیـن روح است کـه فوق ملائکه است و جلوه مستقیـم حـق است و حامل
همهی اسماء و صفات الهی و همان وجهالله است و خلیفهی او در عالم وجود است، و چون آن
روح مخلوقِ بیواسطهی حق است، جامع همهی کمالات الهی است،
برعکسِ ملائکه که هرکدام
کمال خاصی از حق را ظاهر میکنند،
به طوریکه یک ملک مظهر اسم علیم خدا است مثل
جبرائیل،
و یکی مظهر اسم ممیت خدا است مثل عزرائیل ولی مقام روح که حقیقت انسان
نیز هست جامع همه اسماءالهی است، منتهی به ایجاد حق موجود است و از خود وجودی
ندارد.
رابعـاً:
این سوی دنیایی انسان «اسفل سافلین» و مقام بدن و ماده است و آن سوی انسان، روح
است و مقام قرب بی واسطه، و لذا انسانها از جهت روح خود به خدا نزدیکاند،
ولی به
واسطهی جسم خود که از گِل آفریده شده، از او دورند. حال هرطرف را انتخاب کند،
آنجایی خواهد شد.
وه که چه بیرنگ و بی نشان منم ....