هر موجود مجردی چون بُعد ندارد، خاصیتش همین است که همهاش، همهجا هست و ما این خاصیت را از طریق نفس مجرد خود میتوانیم درک کنیم.
خاصیت تجرد منحصر به نفس انسان نیست، بلکه ملائکه هم مجرداند پس هر مَلَکی، همهی وجودش، همه جا هست.
و از همه مهمتر خداوند که مجرد محض است، شدت حضورش از همه بیشتر است،
یعنی در عین این که همهاش، همهجا هست، از همه پدیدههای مجرد هم حضوری شدیدتر دارد،
چرا که به قول فیلسوفان تجرد از مقولهی وجود است و نه ماهیت،
و در نتیجه تشکیکبردار است، یعنی شدت و ضعفپذیر است.
یعنی تجرد؛ مثل نور است و نه مثل صندلی.
ما نمیتوانیم بگوییم صندلیِ شدیدتر، چرا که صندلی از مقوله ماهیت است. ولی میتوانیم بگوییم نورِ شدیدتر یا علمِ شدیدتر، چرا؟
چون اینها از مقولهی وجودند و لذا تشکیکبردارند.
خود تجرد هم همینطور است، یعنی شدت و ضعف برمیدارد. تجردضعیف مثل نفس نباتی یا نفس حیوانی، و تجرد شدید مثل ذات خداوند.
وقتی متوجه شدیم که موجود مجرد وجودش کامل و تمام است، میگوییم: هر چه موجود تجردش شدیدتر باشد، حضورش «کاملتر» و «تمامتر» است و خداوند که مطلق تجرد است، مطلق حضور است.