شاید واضح شده که منظور از معرفت النفس این نیست که علم حصولی پیدا
کنیم .و تنها آن را بدانیم.
منظور یافتن خود است یافتن نفس است.
برای واضح تر شدن این مثال را دقت کنید؛
وقتی گرسنه هستید چگونه علم دارید به گرسنگی خود ؟ علم به گرسنگی خودتان را چگونه یافتید ؟
کیفیت علم شما به گرسنگیتان چگونه است ؟
معرفت النفس هم اینگونه
یافتن است.
اینگونه یافتن است که انسان با خود واقعیت در ارتباط است نه با مفهوم آن.
مثال ارتباط با مفهوم ارتباط با معلوم مرده :
وقتی سیر هستید، تصور گرسنگی قبل را در ذهن خود بیاورید.
این تصور چگونه است ؟
شما تنها یک مفهوم ذهنی از گرسنگی دارید، ولی در مثال و فضای قبل با خود گرسنگی ارتباط داشتید، بر خلاف این مثال که تنها با مفهوم و معنای گرسنگی ارتباط دارید.
این همان ارتباط با معلوم زنده است که ما می خواهیم در ارتباط زنده داشتن با نفس شیوه ارتباط زنده داشتن را یاد بگیریم