رؤیاها، یا خوابهای حق:
عبارت است از ارتباط نفس با سبب غیبی حادثهای که بعداً در ظرف مکان و زمان خاص محقق میشود.
نفس به علت تجردش با وجود برزخی یا عقلیِ یک حادثه در خواب ارتباط پیدا میکند و بعداً آن حادثه در عالَم ماده حادث میشود.
البته نفس پارهای از حقایق آن عالَم را به مقدار استعدادش دریافت میکند. حال اگر نفس، کامل باشد و گرفتار وَهمیّات و آرزوها نباشد، حقایق عالَم غیب را آنطور که هست به طور کلیّت و نورانیت در خواب پیش رویش حاضر میبیند، ولی اگر نفس کامل نبود آن حقایق را به نحو حکایت خیالی و در صورتهای جزیی که با آنها مأنوس است مییابد.
مثل اینکه وقتی با معنی «عظمت» در آن عالم, روبهرو میشود، در خیالش صورت «کوه» ایجاد میشود، و یا معنی «مکر» در خیالش صورت «روباه» بهخود میگیرد،
چون عظمت را به کوه، و مکر را به روباه میشناسد.
یا معنی «افتخار» را به صورت «تاج» و «علم» را به صورت «نور» و «جهل» را به صورت «ظلمت» میبیند.
و یا مثلاً چون رابطهای بین اذان صبح در ماه رمضان با شروع روزه هست، با دیدن معنی «مؤذن بودن» در آن عالم، صورت «مهرکردن دهان» مردم برای خود میسازد.
که البته این موضوع؛ رقایق و ظرایفی مخصوص به خود دارد بهطوری که گاهی از یک معنی که در خواب مییابد صورت عکس آن را در خود میسازد. مثل اینکه در بیداری گاهی با شنیدن لغت ثروت به معنی فقر فقرا منتقل میشود.
پس گاهی خواب «صریح و بدون تصرف» است و یا «متمثل معنایی است که نفس با آن روبهرو شده، در عین تصرف نفس» و یا «انتقال به چیزی است مناسب آن معنی یا ضد آن معنی» و گاهی آنچنان با تصورات شخص مخلوط شده که اصلاً نمیتوان فهمید از کدامیک از مبانی مأنوس شخصِ خواب بیننده تأثیر گرفته، که در این حالت به این رؤیاها «اضغاث احلام» گویند.
در رؤیاهایی که نفس با اصل موضوع روبهرو میشود و به صورت مناسب آن منتقل میشود، در واقع انسان به اصل موضوعات آگاه شده، بهطوری که اگر ملاحظه کرد در حال جمعکردن کثافت است، در واقع صورت بهدست آوردن مال زیاد دنیا را به او نشان میدهند،
در عین آگاهی دادن به او که این مال سرگین و کثافت است.
و یا وقتی روبهرو میشود بر اینکه بدنش ورم کردهاست، با صورت بهدست آوردن مال زیاد روبهرو میشود در عین آگاهی دادن به او که بدان! آن چرک و آلودگی است.
همچنانکه اگر در خواب دید در زندان است، در واقع با صورت شهرتیابیاش روبهرو شده در عین آگاهی دادن به او که این شهرت زندان است،
همچنانکه اگر دید در زنجیر است، با صورت خوشی و خوشگذرانی دنیاییاش روبهرو شده در عین آگاهی دادن به او که آن گناه است و گرفتاری و زنجیر.
در هر صورت با این احوال نمیتوان به رؤیا اعتماد کـرد، چون در حال خواب؛ صورت خیالیه نفس آنقدر جولان دارد که با میل خود صورتها را تغییر میدهد و از جایگاه خود خارج میکند.
صاحب کتاب «تحفالعقول» از قول پیامبر«صلواةاللهعلیهوآله» آورده که حضرت فرمودند: اگر رؤیا از کسی برداشته شد نباید نگران باشد زیرا وقتی کسی راسخ در علم شود، رؤیا از او برداشته میشود.
اینکه دستور دادهاند انسان دائم در حال طهارت باشد و نیز با وضو بخوابد، به سبب آن است که این طهارت موجب طهارت باطن و آزادشدن از خوابهای بیخود و باطل میگردد.
مرحوم محدثنوری در جلد4کتاب دارالسلام میفرماید: اگر انسان نسبت به خوراکش مواظبت داشته باشد و دقت کند که چه چیز بخورد و چه مقدار بخورد، روح او قدرت سیر در اکناف آسمانها را مییابد وگرنه برعکس، پرخوری موجب جولان شیطان در قلب و خیالش در خواب و بیداری میشود.
قال رسولالله«صلواةاللهعلیهوآله»: « الرُّؤْیا ثَلاثٌ: مِنْها اَهاویلُ الشَّیْطان لِیَحْزَنَ بِها ابْنَ ادَمَ وَ مِنْها ما یَهُمُّ بِهِ الرَّجُلُ فی یَقْظَتِهِ فَیَراهُ فی مَنامِهِ وَ مِنْها جُزْءٌ مِنْ سِتَّةٍ وَ اَرْبَعینَ جُزْءً مِنَ النُّبُوَّةِ.
یعنی خواب سه گونه است: یکی القائاتی که شیطان میکند تا فرزندان آدم را بترساند و نگران کند و یکی اینکه آنچه را در بیداری مورد توجه قرار داده در خوابش آن را میبیند(با تغییراتی از طریق صورت خیالیه) و یکی هم خوابهایی است که جزیی است از چهل و شش جزء نبوت.
امامصادق«علیهالسلام» میفرمایند: در مورد رؤیا فکر کن که چگونه خداوند در مورد آنها تدبیر بهکار گرفته و راست و دروغ آن را به هم در آمیخته، اگر همه رؤیاها راست بود، مردم همه پیامبر بودند، و اگر همه دروغ بود، در رؤیا فایدهای نبود.
در فرمایش اماممحمدباقر«علیهالسلام» داریم که: « رؤیای مؤمن بین زمین و آسمان در گردش است تا آنکه خودش آن را برای خود تعبیر کند، یا دیگری برای او تعبیر نماید، پس آنگاه که تعبیر کرد به زمین میآید و قطعی میشود»(کافی ج8ص336).
این بود مختصری از بحث رؤیا و چون عموماً در حین بحث در مورد رؤیای صادقه سؤال میشد، آن را در این قسمت خدمت عزیزان عرضه کردیم.