انسان به واقع «حیوان ناطق» نیست، بلکه محل ظهور همة اسماء الهی است.
و قلبش محلی است که حق در آن محل، خود را به نمایش میگذارد[1].
و شریعت در همة ابعاد خود متذکر این حقیقت درونی انسان است تا انسانها از طریق شریعت الهی، آنچه را مانع ارتباط صحیح با خود راستین آنها است از میان بردارند.
پس یک رابطة دوطرفی بین «خودشناسی و فهم شریعت» و بین «عمل به شریعت و خودشناسی» وجود دارد.
مهم آن است که از طریق معرفت نفس؛ منظر خود را به شریعت تصحیح کنیم
تا انتظاراتمان از آن برآورده شود.